ریشه عدم اعتماد به نفس کجاست؟
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۰۸۰۰۲
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟ اعتماد به نفس: عزت نفس: ارتباط عزت نفس و اعتماد به نفس تأثیر عدم اعتماد به نفس در فرد چیست؟ نفرت از خویشتن باور به این که چیزی برای ارائه ندارید کاهش تابآوری عدم مراقبت از خود القای احساس ناتوانی علائم کمبود اعتماد به نفس دلایل عدم اعتماد به نفس عوامل ژنتیکی و ویژگیهای فردی تجارب زندگی تروما: سبک فرزندپروری: قلدری، آزار و اذیت و تحقیر: جنسیت و نژاد: اطلاعات غلط: کمالگرایی: جهان پیرامون ما: درمان عدم اعتماد به نفس به دستاوردهای گذشته نگاه کنید به چیزهایی فکر کنید که در آنها مهارت دارید هدفگذاری کنید با ادبیات مثبت با خود صحبت کنید یک سرگرمی داشته باشید از متخصص کمک بگیرید نتیجه گیری:
به گزارش اقتصاد آنلاین؛ داشتن اعتماد به نفس، باعث میشود که از زندگی کاری و شخصی رضایت داشته و بهطورکلی فرد خوشحالتری باشیم و عدم اعتماد به نفس، ضررهای جبران ناپذیری را در زندگی بر ما تحمیل میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داشتن اعتماد به نفس بالا یا پایین بیشتر بر اساس تصورات شما شکل گرفته و کمتر تحت تأثیر توانمندیهای واقعی شما است. درک شما از خودتان درواقع نوع نگاهی است که در مورد خود دارید و ممکن است این انگارهها ناقص باشند.
عدم اعتماد به نفس ممکن است ناشی از تجارب مختلف، مثل بزرگ شدن در محیط غیر حمایتگر و انتقادی، قضاوت بیش از حد درباره خود یا ترس از شکست باشد. کتاب رمز اعتماد به نفس بهخوبی به بیان این مسئله بهخصوص در خانمها پرداخته است.
در این زمینه بخوانید؛
ریسک کردن؛ شجاعت یا حماقت؟ / کلیدهای طلایی برای ریسک عاقلانه
تو کارهای روزمره خیلی حواس پرت شدم؛ چه کنم؟ / نکنه دچار آلزایمر گرفتم!
من از « نه» شنیدن بیزارم؛ چی کار کنم؟
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟اعتماد به نفس و عزت نفس معمولاً به هم مرتبط بوده، اما یکسان نیستند.
اعتماد به نفس:آن حسی است که نسبت به توانایی خود در انجام وظایف و نقشها داریم. بالا بودن اعتماد به نفس در یک کار، یعنی معتقدیم که بهخوبی میتوانیم آن کار را انجام دهیم. برای آشنایی بیشتر با این مفهوم وتأثیرات آن در زندگی کتاب در باب اعتماد به نفس اثر آلن دوباتن میتواند راهنمای خوبی برای شما باشد.
عزت نفس:به احساس، نوع نگاه، رفتار و تفکری که نسبت به خود داریم اشاره دارد. عزت نفس بالا صرفاً به معنای دوست داشتن خود نیست، بلکه بهطور عامتر به این معنی است که برای خود عشق، ارزش، کرامت و احترام قائل شوید.
همه ما یک «منتقد درونی» داریم، صدایی در درون سرمان که درباره خود و دیگران قضاوت کرده و تعیین میکند که چگونه خودمان را درک و دنیا را تفسیر کنیم. افراد دارای عزت نفس بالا با منتقد درونی خود بهگونهای مواجه میشوند که آنها را قادر میسازد تا با چالشهای زندگی بهخوبی روبرو شده و انعطافپذیری و میزان پذیرش خود را تقویت کنند.
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، تمایل دارند هر چیزی را که منتقد درونی به آنها میگوید، باور کرده و اجازه میدهند افکار اشتباه کنترل زندگی آنها را در دست بگیرد.
کتاب خودت را به فنا نده، راهکارهای مؤثری برای رهایی از صحبتهای ذهنی ارائه میدهد که مطالعه آنها، میتواند در این زمینه نیز کمک کننده باشد.
ارتباط عزت نفس و اعتماد به نفسافرادی که عزتنفس پایینی دارند، اعتماد به نفس پایینی نیز دارند و بالعکس. اعتماد به خود و تواناییهایتان به شما این امکان را میدهد که برای مدیریت موقعیتهای مختلف به خود تکیه کنید.
این خود باوری به این معنی است که شما در عبور از موانع مختلفی که ممکن است در زندگی با آنها روبرو شوید، احساس راحتی و اعتماد به نفس کرده و این مسئله تأثیر مثبتی بر سلامتی عمومی شما دارد.
برای اینکه با مقوله عزت نفس بیشتر آشنا شده و آن را در خود تقویت کنید، کتاب شش ستون عزت نفس راهنمای بسیار خوبی است.
عزت نفس پایین میتواند در ایجاد کمبود اعتماد به نفس نقش داشته باشد. اعتماد به نفس پایین نیز میتواند باعث تأثیر منفی در عزتنفس شود. یافتن راههایی برای کسب اعتماد به نفس نسبت به خود و تواناییهایتان، میتواند کمککننده باشد.
تأثیر عدم اعتماد به نفس در فرد چیست؟اعتماد به نفس و عزت نفس ارتباط تنگاتنگی با رفتار و خلقوخوی ما دارند. بنابراین، هنگامی که اعتماد به نفس در شما کاهش مییابد، ممکن است حجم زیادی از افکار منفی مانند شرم، تنهایی، اضطراب، ترس، عصبانیت، خشم و حتی افسردگی را تجربه کنید.
نفرت از خویشتنعدم اعتماد به نفس میتواند بر خویشتندوستی ما تأثیر بگذارد. حتی ممکن است در برخی موارد باعث ایجاد تنفر از خودتان بشود. بسیاری از مردم نمیتوانند خود را به خاطر اشتباهات گذشته ببخشند. تنفر از خود باعث میشود که در محل کار یا با شریک زندگی خود، رفتارهای غیرعادی داشته باشید.
باور به این که چیزی برای ارائه نداریدبه دلیل عدم اعتماد به نفس، ممکن است نظرات و استعدادهای دیگران را برتر از خود بدانید. اگر از کمبود اعتماد به نفس رنج ببرید، ممکن است باور داشته باشید که هیچکس برای کمک در کنار شما نبوده، به احساس شما اهمیت نداده و چیزی برای ارائه دادن به بقیه افراد ندارید.
این اتفاق باعث افزایش خشم درونی نیز میشود. اگر شما در حال حاضر خشم را تجربه میکنید، مطالعه کتاب مدیریت خشم، راهکارهای متنوعی برای مهار آن در اختیار شما قرار میدهد.
کاهش تابآوریاثرات کمبود اعتماد به نفس، با احساس بیفایده بودن یا بیهودگی گره خورده است. بنابراین افرادی که ریشه عدم اعتماد به نفس در آنها محکم است، بهسختی میتوانند پس از شکستهایی که باید موقتی میبودند، بهبود یافته و از آنها عبور کنند.
عدم مراقبت از خودعدم اعتماد به نفس مستقیماً بر ارزشی که برای خود قائلیم تأثیر میگذارد. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، فکر میکنند هیچ راهی برای بهتر کردن اوضاع وجود نداشته و به همین دلیل عناصر ضروری زندگی مانند خواب، رژیم غذایی سالم، ورزش، مراقبت از خود و سایر موارد ضروری را نادیده میگیرند.
القای احساس ناتوانییکی از بزرگترین اثرات عدم اعتماد به نفس این است که شما کم کم باور میکنید که افکار شما برای دیگران اهمیتی نداشته و توانایی لازم برای تغییرات مهم در زندگی را ندارید. این فهم اشتباه نه تنها خشم درونی شما را عمیقتر کرده، بلکه بر تصور شما از خودتان نیز تأثیر منفی میگذارد.
علائم کمبود اعتماد به نفسممکن است علائم مختلفی در شما وجود داشته باشد که ناشی از اعتماد به نفس پایین در شما باشد. در این قسمت علائم شایع آن را مطرح میکنیم:
از حضور در جمع اجتناب میکنید
اضطراب و آشفتگی عاطفی دارید
قادر به شنیدن تعریف افراد از خودتان نیستید
درباره اینکه مردم راجع به شما چگونه فکر میکنند، نگرانید
از خود غافل شده و رسیدگی نمیکنید
از پذیرش چالشها اجتناب میکنید
به قضاوتها و تصمیمهای خود اعتماد ندارید
توقع بسیار کمی از زندگی دارید
در جمعهای اجتماعی به موبایل خود پناه میبرید
در هنگام مشاجره همیشه عقبنشینی میکنید
حتی انتقادهای سازنده را نیز شخصی تفسیر میکنید
در جمعها صحبت نمیکنید
خود را زیاد توضیح میدهید
مدام دیگران را سرزنش میکنید
برای کارهای خود بهانه میتراشید و نسبت به انتقادها نگاه منفی دارید
زبان بدن بسته و تدافعی دارید
به دنبال دریافت تائید دیگران هستید
بدبین هستید
از آینده میترسید
احساس شرم دارید
بیش از حد نیاز عذرخواهی میکنید
چیزهایی را که دوست ندارید صرفاً بر اساس نظر دیگران میخرید
از مواجهشدن با شرایط و افراد طفره میروید
بیدلیل دروغ میگویید
از تماس چشمی اجتناب میکنید
در شوخی خود را تخریب میکنید
برای خود حد و مرز ندارید
از تغییر متنفر هستید
نمیتوانید از موفقیت خود لذت ببرید
علائم کمبود اعتماد به نفس و راهکارهای افزایش آن پیشنهاد مطالعه: علائم کمبود اعتماد به نفس و راهکارهای افزایش آن
دلایل عدم اعتماد به نفسعدم اعتماد به نفس میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. در ادامه برخی از این دلایل را با هم بررسی میکنیم:
عوامل ژنتیکی و ویژگیهای فردیبعضی از چیزهایی که اعتماد به نفس را در ما شکل میدهند، در هنگام تولد در مغز ما ساخته میشوند. مطالعات نشان میدهد که ژنتیک ما بر میزان دسترسی مغز به هورمونهای تقویتکننده اعتماد به نفس اثر میگذارد.
سروتونین که یک انتقال دهنده عصبی مرتبط با شادی بوده و اکسیتوسین یا همان هورمون عشق، هر دو میتوانند توسط شرایط ژنتیکی خاصی مهار شوند. ممکن است بین ۲۵ تا ۵۰ درصد از ویژگیهای شخصیتی مرتبط با اعتماد به نفس، ارثی باشند.
برخی از جنبههای رفتار ما نیز از ویژگیهای فردی ما ناشی میشود. اگر بهطور طبیعی و بهخصوص در شرایط ناآشنا محافظه کار هستید، ممکن است گرایشی به نام بازداری رفتاری در شما وجود داشته باشد.
وقتی با موقعیتی مواجه میشوید، میایستید و بررسی میکنید که آیا همهچیز آنطور که انتظار داشتید به نظر میرسد؟ اگر چیزی نادرست به نظر رسید، احتمالاً از موقعیت دور میشوید.
بازداری رفتاری همیشه بد نیست. ما به افرادی در دنیا نیاز داریم که بهطور ناگهانی و بدون تامل وارد هر موقعیتی نشوند. اگر فردی محتاط و محافظهکار هستید، ممکن است اعتماد به نفس شما پایین باشد.
اما وقتی خودتان و ابزارهای موجود در حوزه اعتماد به نفس را بشناسید، میتوانید با ویژگیهای فردی خود کنار آمده و دست از مبارزه با آنها بردارید.
تجارب زندگیتعدادی از تجربیات فردی میتوانند ما را کاملاً از خود نامطمئن کرده و احساس بیارزشی در ما القا کنند و ریشه عدم اعتماد به نفس ما باشند. در اینجا، به چند مورد از این تجربیان اشاره میکنیم:
تروما:سوء استفاده فیزیکی، جنسی و عاطفی میتواند بهطور قابلتوجهی بر احساس ارزشمندی ما اثر بگذارد. اگر میبینید که بهطور مکرر خاطرات سوءاستفاده را مرور کرده یا از تجربیات خود احساس عذاب یا شرم میکنید، باید به سراغ یک پزشک بروید.
سبک فرزندپروری:روشی که با ما در خانوادهمان رفتار شده، حتی مدتها پس از کودکی نیز ما را تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال، اگر والدینی داشتهاید که دائماً شما را تحقیر یا با دیگران مقایسه میکردند، یا به شما میگفتند که هرگز به چیزی نخواهید رسید، احتمالاً امروز آن پیامها را در ذهن خود دارید.
اگر رفتارهای ناراحت کننده والدینتان همچنان شما را اذیت میکند، مطالعه کتاب والدین سمی به شما کمک خواهد کرد.
قلدری، آزار و اذیت و تحقیر:اگر در دوران کودکی مورد زورگویی واقع شده باشید، این اتفاق میتواند اثر بسیار بدی بر اعتماد به نفس شما در زمینه ظاهر، تواناییهای فکری و بدنی بگذارد.
تجارب تحقیرآمیز در بزرگسالی ازجمله آزار و اذیت در محل کار یا مورد بیاحترامی و تحقیر واقع شدن توسط گروه همسالان نیز میتواند باعث شود تا از حقوق خود دفاع نکرده و یا اهداف دور و درازی نداشته باشید.
جنسیت و نژاد:عقبههای فرهنگی و قومیتی نیز میتواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. اگر مورد تبعیض قرار گرفته باشید، ممکن است برخی حسهای منفی و نادرست را در مورد پتانسیلهای خود و میزان تعلقتان به اطرافیان داشته باشید.
اطلاعات غلط:ریشه عدم اعتماد به نفس میتواند در ناآگاهی از قوانین حوزه اعتماد به نفس باشد. برای داشتن ذهنیت درست درباره اعتماد به نفس، مطالعه کتاب اعتماد به نفس از باربارا دی آنجلیس کمک کننده خواهد بود.
کمالگرایی:کمالگرایی شکل دیگری از تفکر معیوب است که به کاهش اعتماد به نفس منجر میشود.
جهان پیرامون ما:بسیاری از پیامهای رسانهای برای ایجاد احساس کمبود در ما طراحی شدهاند. شرکتهایی که میخواهند محصولی را بفروشند، معمولاً با ایجاد یک حس بد در شما شروع میکنند. آنها اغلب اینکار را با نمایش یک مشکل در بدن شما که در صورت عدم تماشای تبلیغ، هرگز متوجه آن نمیشدید انجام میدهند.
در عصر حاضر که شبکههای اجتماعی همهجا فراگیر شدهاند، پیامهای دروغین بیشتر از هر زمان دیگری به ما نزدیک هستند. باور اینکه همه اطرافیان شما ازدواجی عالی، شغلی رؤیایی و بدنی مناسب مدلینگ دارند بسیار ساده است.
اما به یاد داشته باشید که آنچه مردم بهصورت آنلاین به اشتراک میگذارند ویرایش و تحریف شده است. همه افراد روزهای بد، شک به خود و نواقص فیزیکی داشته و صرفاً آنها را در فضای مجازی به نمایش نمیگذارند.
درمان عدم اعتماد به نفسراههای زیادی برای درمان اعتماد به نفس پایین وجود دارد که به اختصار به ذکر چند مورد میپردازیم؛ اما قبل از آن پیشنهاد میکنیم اینجا کلیک کنید و با خواندن خلاصه کتاب نیروی اعتماد به نفس برایان تریسی، تمریناتی عملی برای ایجاد اعتماد به نفس در خودتان انجام دهید.
به دستاوردهای گذشته نگاه کنیداگر باور داشته باشید که دستاوردی نداشتهاید، ضعف اعتماد به نفس طبیعی است. فهرستی از موفقیتهای گذشته مثل گرفتن نمره خوب در امتحان یا یادگیری یک ورزش که در زندگی خود به آنها افتخار میکنید، تهیه کنید.
لیست را در دسترس نگهداشته و هر زمان که کار افتخارآمیزی انجام میدهید، به آن اضافه کنید.
به چیزهایی فکر کنید که در آنها مهارت داریدهرکسی نقاط قوت و استعدادی دارد. نکات مثبت شما در چه زمینههایی است؟ تشخیص کارهایی که آن مهارت دارید و تلاش برای انجام آنها به شما کمک میکند تا به تواناییهای خود اعتماد کنید و ریشه عدم اعتماد به نفس را در خود بسوزانید.
هدفگذاری کنیداهدافی را تعیین کرده و گامهای لازم برای رسیدن به آنها را نیز مشخص کنید. اهداف بزرگی انتخاب نکنید. هدفها در این مرحله میتوانند بهسادگی پختن کیک یا هماهنگی برای یک دیدار دوستانه باشد. فقط چند دستاورد کوچک را هدف قرار داده تا بتوانید آنها را محقق کنید.
با ادبیات مثبت با خود صحبت کنیداگر نظرات منفی نسبت به خود در ذهنتان داشته باشید و فکر کنید که خوب نیستید، هرگز احساس اعتماد به نفس نخواهید داشت. به گفتوگوهای درونیتان و اینکه چگونه میتوانند بر اعتماد به نفس شما اثر بگذارند فکر کنید. مثل بهترین دوستتان با خود رفتار کرده و خود را تشویق کنید.
یک سرگرمی داشته باشیدسعی کنید چیزی را پیدا کنید که واقعاً به آن علاقهمند هستید. عکاسی، ورزش، بافتنی یا هر چیز دیگری میتوانند یکی از گزینههای موجود باشد. زمانی که این کار را شروع کردید، به انجام آن متعهد بمانید.
زمانی که به یک فعالیت علاقه دارید، زودتر مهارتهای آن حوزه را کسب کرده و اعتماد به نفس شما ارتقا پیدا میکند.
از متخصص کمک بگیریدگاهی اوقات درمانهای سریع در دراز مدت کمکی نمیکنند. اگر احساس بدی دارید و اوضاع در حال بهبود نیست، باید به متخصص برای مشاوره بیشتر مراجعه کنید. افراد حرفهای مانند مشاوران و روانشناسان میتوانند در ایجاد استراتژیهایی که اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد، کمک کنند.
همچنین ممکن است بتوانند به درک مشکلات اساسی که باعث ایجاد احساس بد در شما میشوند نیز کمک کنند. اگر برای صحبت با مشاور آمادگی ندارید، سعی کنید به تالارهای گفتگوی مختلف که در اینترنت وجود دارد نگاهی بیندازید.
یکی دیگر از کتابهایی هم که میتواند در این زمینه کمک بزرگی به شما بکند، کتاب ایجاد اعتماد به نفس به زبان آدمیزاد است.
نتیجه گیری:برای موفقیت هیچ راهی بهغیراز بالا بردن عزت نفس و اعتماد به نفس وجود ندارد. اعتماد به نفس امری ذهنی بوده و اگر پایین باشد، بهراحتی توسط سایرین تشخیص داده شده و یک نقطه ضعف اساسی محسوب میشود.
بازنگری در خود با توجه ویژه به اطلاع از ریشه عدم اعتماد به نفس و تلاش برای رفع آنها، یکی از اقدامات مهمی است که انجام آن سهم به سزایی در سلامت، شادی و موفقیت ما خواهد داشت.
منبع: bookapoمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: اعتماد به نفس خودشناسی اخبار روانشناسی اخبار سبک زندگی اخبار سرگرمی اعتماد به نفس و عزت نفس اعتماد به نفس پایین اعتماد به نفس شما اعتماد به نفس اعتماد به نفس اعتماد به نفس اعتماد به نفس ویژگی های فردی داشته باشید نفس پایینی فکر کنید کمک کنند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۰۸۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
تیکهای جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیک تاک میکند.
جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.
خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند. بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودکننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند. درک عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.
از دیرباز، رشته روانپزشکی بهجای اینکه بر علل زمینهای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یکدستشدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای کلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود. مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده میشود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمنهای حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.
اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است. او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل میکند) عبور کنند. او فرض میکند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میکنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند.
دکتر لنوکس میگوید برای درک آسیبهایی که سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزماییهایی در این زمینه است.
مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعهای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.
اختلالات متابولیک نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یکی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدراتها محدود است.
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهشهای مغز را تامین میکند، میگوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیک را بر بیماریهای روانی جدی بررسی کند.
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.
فقط درک سیستم ایمنی و سوختوساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانک بریتانیا دادههایی را منتشر کرد که نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون خود بودند. طبق مطالعهای دیگر، حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگرهای زیستی را اعلام کردند که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.
موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبکههای مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.
تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند درحالیکه روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آیندهای را تجسم میکند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیکند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.
بهگفتهی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصبشناسی و روانپزشکی در کشورهای آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصبشناسی به هم نزدیکتر هستند، بهطوریکه عصبشناسان درزمینهی روانپزشکی آموزش میبینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر کارهای پژوهشی را آسانتر میکند.
دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز میکند تا با پیدا کردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک